عفونت های فرصت طلب تقریباً همیشه در شرایطی رخ می دهند که در آنها دفاع میزبان به خطر افتاده باشد. با پیشرفت دانش پزشکی، تعداد بیماران دچار نقص ایمنی به طور پیوسته در حال افزایش است. علاوه بر این، انواع نقص و نارسایی مربوط به سیستم دفاعی میزبان در حال تغییر است.
امروزه، پاتوژن های قارچی مهاجم، مرکزیت را از پاتوژن های فرصت طلب باکتریایی و ویروسی گرفته اند به طوری که بیماران نقص ایمنی بیشتری در حال حاضر به عفونت های قارچی مبتلا می شوند.
کاندیدا شایع ترین جنس پاتوژن های قارچی است. کاندیدا آلبیکنس از مدتها قبل به عنوان عامل بیماری مخاطی دهان، مری و واژن در بیماران مبتلا به کمبود سلول T شناخته شده است، همچنین عفونت های ناشی از این قارچ فرصت طلب در بیماران مبتلا به عفونت HIV، کسانی که تحت درمان با کورتیکو استروئیدها یا سایر داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی قوی قرار می گیرند و بیماران مبتلا به بدخیمی های لنفورتیکولار مشاهده میشود
در سالهای اخیر، گونه های غیر آلبیکنس کاندیدا به طور فزایند های به عنوان پاتوژن های قارچی در بیماران دچار نقص ایمنی شناخته شده اند. در بیماران سرطانی، کاندیدا تروپیکالیس و کاندیدا گلابراتا به ویژه مشکل ساز هستند.
در بیماران بستری در بخش های مراقبت های ویژه، میزان عفونت های کاندیدا گلابراتا در حال افزایش است. انواع مختلفی از عوامل خطر برای گونه های مختلف کاندیدا شناسایی شده است.
بعد از کاندیدا گونه های آسپرژیلوس اصلی ترین پاتوژن های فرصت طلب قارچی می باشند. در مقابل دستگاه گوارش برای حضور کاندیدا، درگاه های اصلی ورود این ارگانیسم های موجود در هوا مجاری بینی، سینوس ها و مجاری تنفسی هستند. در گیرندگان پیوند مغز استخوان و در بیماران مبتلا به لوسمی حاد، میزان مرگ و میر بیش از 75 ٪ است.
عفونت های ناشی از پاتوژن های کپکی به غیر از آسپرژیلوس نیز در حال افزایش است. کشت عوامل موکورمایکوز بسیار دشوار است و سندرم های ناشی از این عفونت ها از سندرم های ناشی از گونه های آسپرژیلوس قابل تشخیص نیستند. پاسخ به درمان در این دسته از قارچها
ضعیف است. فوزاریوم، که یک قارچ خاکزی است نسبت به بسیاری از درمان ها مقاوم است. سدوسپوریوم، یکی دیگر از پاتوژن های نوظهور، به طور فزاینده ای در دریافت کنندگان پیوند خون و مغز استخوان گزارش می شود.
دشواری در تشخیص دقیق، مانع بزرگی است که مانع پیشرفت های درمانی شده است. تکنیک های غیر تهاجمی برای بیشتر پاتوژن های قارچی فرصت طلب محدود است.
این مقاله به همت آقای دکتر محمد قهری (دکتری علوم آزمایشگاهی: Ph.D قارچ شناسی) ترجمه و تنظیم شده است.
مقدمه
عفونت های فرصت طلب همیشه همراه شرایطی هستند. که در آنها دفاع میزبان به خطر افتاده باشد. به دلیل عوارض شدید و مرگ و میر ناشی از چنین عوارض عفونی این مسئله برای پزشک که از چنین افرادی مراقبت می کند. مشکلات و چالشهایی ایجاد میکند با پیشرفت دانش پزشکی، تعداد بیماران دچار نقص ایمنی به طور پیوسته در حال افزایش است.
علاوه بر این انواع نقص و نارسایی مربوط به سیستم دفاعی میزبان در حال تغییر است.
با تکامل روشهای پیوند با پیشرفت روشهای مراقبتهای ویژه و با تغییر استراتژی های مدیریت HIV، طیف پاتوژنهای فرصت طلب تغییر می کند. در ابتدا، عفونت های باکتریایی بیشترین مشکل را برای بیمار ایجاد می کردند. با بهبود استراتژی های کنترل عفونت های باکتریایی ویروسهای هرپس مورد توجه پزشکان قرار گرفتند. هرپس سیمپلکس و ویروس واریسلا زوستر باعث عوارض قابل توجه و مرگ و میر گاه به گاه می شوند. سیتومگالوویروس (CMV) به عنوان قاتل اصلی گیرندگان پیوند شناخته شد اما به دلیل پیشرفت در تشخیص سریع و معرفی عوامل ضد ویروسی مؤثر مانند. آسیکلوویر و گانسیکلوویر عوارض مربوطه کاهش یافت.
امروزه پاتوژن های قارچی مهاجم مرکزیت را از پاتوژن های فرصت طلب مهم تاریخی ذکر شده گرفته اند. در طول دهه ۱۹۸۰ میزان بیماریهای قارچی تهاجمی بیمارستانی در بیمارستانهای ایالات متحده دو برابر شد و هیچ نشانه ای از کاهش آنها در طول دهه ۱۹۹۰ نیز نشان داده نشد. کاندیدا به چهارمین ایزوله خونی پیشرو در بیمارستانهای ایالات متحده تبدیل شده و از بسیاری از پاتوژن های باکتریایی مهم تاریخی پیشی گرفته است. برآوردها حاکی از آن است که ایالات متحده سالانه تقریباً یک میلیارد دلار برای عفونتهای کاندیدا و بیش از ۶۵۰ میلیون دلار برای بیماری آسپرژیلوریس هزینه میکند.
با این حال تشخیص دقیق و درمان های مؤثر برای این گروه نوظهور فرصت طلب عقب مانده است. هر چند که امکان بقا از باکتری های فرصت طلب و ویروسهای هرپس بهبود یافته است. اما بیماران آلبیکنس از مدتها قبل به عنوان عامل بیماری مخاطی دهان مری و واژن در بیماران مبتلا به کمبود سلول T شناخته شده است، همچنین عفونتهای ناشی از آن در بیماران مبتلا به عفونت HIV کسانی که تحت درمان با کورتیکواستروئیدها یا سایر داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی قوی قرار می گیرند. و بیماران مبتلا به بدخیمی های لنفور نیکولار مشاهده میشود.
فونزمی به ویژه در بیماران سرطانی با سرکوب مغز استخوان ناشی از شیمی درمانی گیرندگان پیوند خون و مغز استخوان و بیمارانی که در بخشهای مراقبت ویژه تحت درمان با آنتی بیوتیک های مختلف از طریق کانترهای وریدی مثانه یا داخل تراشه قرار می گیرند مشکل ساز است با استفاده روز افزون از آنالوگهای پورین سرکوب کننده قوی سیستم ایمنی، مانند. فلودارابین، پنتواستاتین و کلادریبین و آنتی بادی های ضد سلول T و B مانند ریتوکسیماب المتوزومان و گلوبولین ضد تیموسیت در مدیریت بدخیمی های خونی (هماتولفتورتیکولر) تاکید بیشتر بر شدت دوز شیمی درمانی در انکولوژی و رشد تمهیدات مراقبت های ویژه تعداد بیماران در معرض خطر ابتلا به بیماری های قارچی در حال افزایش است.
در سال های اخیر گونه های غیر آلبیکنس کاندیدا به طور فراینده ای به عنوان پاتوژن های قارچی در بیماران دچار نقص ایمنی شناخته شده اند. در بیماران سرطانی، کاندیدا تروپیکالیس و کاندیدا گلابرا تا به ویژه مشکل ساز هستند. در بیماران بستری در بخشهای مراقبتهای ویژه میزان عفونتهای کاندیدا گلابراتا در حال افزایش است. انواع مختلفی از عوامل خطر برای گونه های مختلف کاندیدا شناسایی شده است.
تفاوت هیف های زیگومیست با آسپرژیلوس
تصویر سمت چپ: هیف بدون دیواره عرضی و پهن موکور با انشعاب زاویه قائمه
تصویر سمت راست: هیف دارای دیواره عرضی و با ضخامت کمتر، دارای دو شاخه با زاویه حادآسپرژیلوس
تصویر سمت راست: هیف بدون دیواره عرضی و پهن موکور با انشعاب زاویه قائمه
تصویر سمت چپ: هیف دارای دیواره عرضی و با ضخامت کمتر، دارای دو شاخه با زاویه حاد
آسپرژیلوس
عفونتهای قارچی در بیماران نقص ایمنی
بعد از کاندیدا گونه های آسپرژیلوس اصلی ترین پاتوژن های فرصت طلب فارچی میباشند. در مقابل دستگاه گوارش برای کاندیدا درگاه های اصلی ورود این ارگانیسم های موجود در هوا مجاری بینی سینوسها و مجاری تنفسی هستند. در گیرندگان پیوند مغز استخوان و در بیماران مبتلا به لوسمی حاد، میزان مرگ و میر بیش از ۷۵٪ است.
پاتوژن های کیکی به غیر از آسپرژیلوس نیز در حال افزایش است. کشت عوامل موکور مایکوز بسیار دشوار است. و سندرم های ناشی از این عفونت ها از سندرم های ناشی از گونه های آسپرژیلوس قابل تشخیص نیستند. پاسخ به درمان
فوزاریوم که یک قارچ در برابر بسیاری از پاتوژنهای محمری فعالیت عالی دارد. خاکزی است نسبت به بسیاری از درمان ها مقاوم است. ندوسپوریوم یکی دیگر از پاتوژن های نوظهور به طور فراینده ای در دریافت کنندگان پیوند خون و مغز گزارش می شود.
دشواری در تشخیص دقیق مانع بزرگی است که مانع پیشرفت های درمانی شده است. تکنیک های غیر تهاجمی برای بیشتر پاتوژن های قارچی فرصت طلب محدود شده است. تکنیک های کشت خون برای تشخیص کاندیدا بهبود یافته اند، اما هنوز بی خطا نیستند.
تشخیص آسپرژیلوس با برونکوسکوپی از اطمینان کافی برخوردار نبوده و ضعیف است. تشخیص قابل اعتماد نیاز به توراکونومی دارد که یک روش تهاجمی است که انجام آن در بسیاری از بیماران مشکوک به عفونت بسیار خطرناک است. نیاز فوری به تشخیص های غیر تهاجمی سریع و دقیق وجود دارد سنجش های تشخیص آنتی زن تنها برای چند پاتوژن قارچی، مانند کریپتوکوکوس و هیستوپلاسما کمک کننده هستند.
مطالعات اخیر نشان می دهد که روشهای تشخیص آنتی زن مانند گالاکتومانان و گلوکان و روشهای PCR برای شناسایی آنتی ژنهای قارچی ممکن است در نهایت ابزارهای امیدوار کننده ای را برای طیف وسیع تری از پاتوژنهای قارچی به دست آورند و موارد مورد بحث قرار خواهند گرفت.
درمان ضد قارچی در گذشته کاملا محدود بود. استاندارد طلایی درمان آمفوتریسین B یک عامل ضد قارچ پلی ین با سمیت قابل توجهی بوده است. این نگرانی تا حدودی با توسعه فرمولهای لیپیدی آمفوتریسین B کاهش یافت که امکان تحویل دورهای بالای آمفوتریسین B با سمیت قابل ملاحظه ای کمتر را فراهم کرد معرفی آزول های ضد قارچی نوید قابل توجهی را ارائه داد اما به دلیل طیف محدود نامتعادل، پیشرفت کمی تا زمانی که فلوکونازول یک دهه پیش معرفی شد محقق شد.
فلوکونازول با فراهمی زیستی عالی سمیت کم و فرمولاسیون خوراکی و داخل وریدی به سرعت توسط پزشکان برای معالجه بیماران نقص ایمنی مشکوک یا اثبات شده به عفونت کاندیدا مورد استقبال قرار گرفت. تنها عیب فلوکونازول طیف محدود فعالیت آن است.
تنها عیب فلوکونازول ظیف محدود فعالیت آن است: در برابر بسیاری از پاتوژن های مخمری فعالیت عالی دارد،
اما در برابر پاتوژنهای کیکی مؤثر نیست. مخمرهای مقاوم و استراتژیها برای گروه های مختلف بیماران وجود دارد. به فلوکونازول نیز به مسئله نگران کننده ای تبدیل شده در دهه گذشته پیشرفت قابل توجهی حاصل شده است. است به ویژه در بیماران با بیماری ایدز پیشرفته درمان ضد ویروسی به شکست انجامیده است.
عوامل ضد قارچ جدیدی وارد عرصه بالینی شده اند و تعداد بیشتری نیز در حال ورود هستند. کاسپوفونژین یکی از اعضای یک کلاس منحصر به فرد از عوامل، یعنی اکینو کاندین ها چندین سال پیش مجوز گرفت.
این دسته از عوامل بر روی دیواره سلولی خارج اثر می گذارد و با بیوسنتز بنا ،گلوکان ماده اصلی تشکیل دهنده دیواره سلولی قارچ تداخل میکند در حالی که پلی بنها و ازول ها هر دو بر روی یکی از اجزای غشای سلولی قارچ یعنی از گوسترول عمل میکنند کاسپوفونژین با فعالیت عالی در برابر دو پاتوژن قارچی مهاجم، کاندیدا و آسپرژیلوس و مشخصات ایمنی برجسته به سرعت به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است.
آنید ولافونژین (Anidulafungin) و میکافونژین (micafungin) نیز در افق هستند. ارول های طیف گسترده جدیدی معرفی شده اند و سایرین در حال توسعه هستند.
در یک کارآزمایی تصادفی سلولهای بنیادی و پزشکان بیماری های عفونی میشود. وریکونازول به عنوان درمان خط اول آسپرژیلوز تهاجمی میکروبیولوژیستهای بالینی قارچ شناسان و افراد دارای موثرتر از آمفوتریسین B نشان داده شده است. این دارو در علایق تحقیقاتی در توسعه عوامل ضد میکروبی جدید نیز حال حاضر در سراسر جهان در دسترس است.
فرمولهای جدید خوراکی و داخل وریدی ایتراکونازول برای گسترش کاربرد آن در طب بالینی تایید شده است. سایر آزول های طیف گسترده مانند یوساکونازول در مراحل کارآزمایی های بالینی هستند.
حتی با درمانهای مؤثر و ایمن درمان اغلب در طول دوره عفونت زمانی که بار ارگانیسم ها زیاد است و احتمال موفقیت درمانی کم است دیر شروع میشود. این مسئله عامل بسیاری از مرگ و میرهای فوق العاده بالا است. بر این اساس توجه قابل ملاحظه ای به استراتژی های مختلف ضد قارچی شده است.
پروفیلاکسی و درمان تجربی در گروه هایی از بیماران نقص ایمنی در معرض خطر بالای عفونت قارچی ارزیابی شده است. امروزه داده های مبتنی بر شواهد خوبی برای حمایت از استفاده از طیف وسیعی از عوامل ضد قارچی و استراتژی ها برای گروه های مختلف بیماران وجود دارد.
در دهه گذشته پیشرفت قابل توجهی حاصل شده است. است به ویژه در بیماران با بیماری ایدز پیشرفته درمان ضد
مرگ و میر تجمعی ناشی از عفونتهای کاندیدا در نهایت شروع به کاهش کرد با این حال مرگ و میر جمعی از آسپرژیلوزیس همچنان در حال افزایش است. علاوه بر این نرخ عفونت های ناشی از قارچ نیز در حال افزایش است.
کار بیشتری لازم است. با این حال با تشخیص های جدید و گسترش ارایه ضد قارچ ها آینده روشن به نظر می رسد.
هدف از این نوشتار ارائه یک مرور کلی و روزآمد از سندرم های قارچی در بیماران نقص ایمنی توصیف تغییرات در پاتوژن های قارچی و دلایل آنها نشان دادن شرایطی که در آن باعث ایجاد بیماری میشود و عوامل خطر برای عفونت مزایا و معایب اقدامات تشخیصی فعلی و در حال ظهور و بحث در مورد روش ها و استراتژی های درمان است.
این مطالب برای پزشکانی که از بیماران نقص ایمنی در معرض خطر عفونتهای قارچی مهاجم مراقبت می کنند، مفید می باشد. این شامل پزشکان پیوند، متخصصان مراقبت های ویژه، انکولوژیست ها، متخصصات پیوند سلول های بنیادی و پزشکان بیماری های عفونی می شود. میکروبیولوژیست های بالینی، قارچ شناسان و افراد دارای علایق تحقیقاتی در توسعه عوامل ضد میکروبی جدید نیز اطلاعات بسیار مفیدی را در زمینه های مربوطه خود پیدا خواهند کرد.
تأثیر عفونت قارچی مهاجم بر بیماران تحت پیوند عضو جامد:
پیوند اعضای جامد در طول سه دهه گذشته پیشرفت قابل توجهی داشته است و از یک آزمایش جذاب در ایمونوبیولوژی انسانی به موثرترین ابزار توان بخشی بیماران مبتلا به انواع اختلال عملکرد اندام در مراحل پایانی تبدیل شده است.
امروزه در بهترین مراکز پیوند بیش از ۹۰ درصد بقای طولانی مدت بیمار و پیوند آلو گرافت به دنبال پیوند کلیه قلب و کند حاصل میشود و حدود ۷۵ درصد از گیرندگان پیوند ریه به این نتایج مثبت دست می یابند.
به دلیل این موفقیت ها، جامعه پیوند تشویق شده اند تا با ارائه اشکال جدید پیوند به مراقبت از افراد آسیب دیده کننده «
1- موفقیت فنی در انجام خود عمل پیوند و مدیریت حین عمل لوله داخل تراشه کانترهای دسترسی عروقی و انواع درن های جراحی که مورد نیاز است.
2- استفاده مناسب از تایپ بافتی (tissue typing) و تکنیک های تطبیق متقابل (کراس مچ) حساس برای بهینه سازی تطابق اهدا کننده و گیرنده قبل از پیوند و امکان تشخیص و درمان زود هنگام پاسخ های هومورال پس از پیوند که می توانند بقای آلود گرافت را تهدید کنند.
3- ارزیابی دقیق اهدا کننده و گیرنده (به ویژه، ریشه کن کردن همه عفونت های قابل درمان قبل از پیوند) و همچنین مراقبت دقیق در تهیه (procurement) و حفظ اندام دهنده.
4- شناخت پیامدهای بالینی اختلال در پاسخ التهابی که در بیمار پیوندی وجود دارد. این مسئله عفونت را پنهان تر و ظریف تر می کند. در نتیجه اغلب تشخیص آن را به تأخیر انداخته و تلاش های درمانی بعدی را به خطر می اندازد. بار میکروبی اغلب به دلیل تأخیر در تشخیص افزایش می یابد (و همچنین اثر تقویتی درمان سرکوب کننده سیستم ایمنی) که دوباره درمان را دشوارتر (و همچنین طولانی تر) کرده و مقاومت میکروبی را رایج تر میکند.
برای جلوگیری از این رویدادها، مداخله زودهنگام ضروری است و استراتژی های تهاجمی تری را باید در استفاده از مطالعات تصویر برداری با وضوح بالا و در استفاده از نمونه برداری از بافت برای تاثیرگذاری بر تشخص و درمان زود هنگام ایجاد کند (شکل1)
5- مدیریت دقیق و فردی رژیم سرکوب کننده سیستم ایمنی، از یک سو به طور موثر از رد آلوگرافت جلوگیری میکند و از سوی دیگر دپرسیون شدید طیف وسیعی از دفاع میزان در برابر عفونت که میتواند نتیجه درمان سرکوب کننده سیستم ایمنی بیش از حد تهاجمی باشد را به حداقل می رساند.
6- پیشگیری از عفونت در بیمار پیوندی به جای درمان بیماری ایجاد شده هدف اصلی است. یک مثال معتبر حال بررسی است. موفقیتی که در پیوند اعضا رخ داده است به دلیل پیشرفت در تعدادی از زمینه هایی است که در آن مهارت های چند استفاده از پروفیلاکسی تری متوپریم سولفا منوکسازول برای پیشگیری از پنوموسیستوز انسانی و سایر عفونت ها است.
7- ادغام دو اصل قبلی در طب بالینی منجر به مفهومی پویا می شود که آن را نسخه درمانی می نامیم. نسخه درمانی دو جزء دارد یک برنامه سرکوب کننده سیستم ایمنی برای پیشگیری و درمان پس زدن پیوند و یک برنامه ضد میکروبی برای ایمن کردن پیوندی که انجام گرفته است.
همانطور که ممکن است برای مقابله با مشکلات خاص آلو گرافت تغییراتی در برنامه سرکوب کننده سیستم ایمنی لازم باشد. توانایی ایجاد تغییرات در برنامه ضد میکروبی که با ماهیت سرکوب ایمنی مورد نیاز مرتبط است ضروری می باشد. تجویز پیشگیرانه کانسیکلوویر به گیرندگان پیوند کلیه یا کبد که درمان آنتی بادی ضد لنفوسیت را برای درمان رد دریافت میکنند یک مثال خوب مطالعه شده از این مفهوم است.
شکل 1- اثرات یک پاسخ التهابی مختل بر عفونت در گیرنده پیوند عضو جامد. (A) تأثیر بر علائم و ممکن است به دلیل تضعیف علائم تا اواخر دوره در تشخیص بیماری تأخیر وجود داشته. (B) تأثیرات بر بار میکروبی و قابلیت انتقال.
دفاع میزان در برابر شایع ترین قارچ ها در میزان های نقص ایمنی
کپک ها
بیشتر اطلاعات مربوط به ایمنی در برابر کپک ها براساس کار روی گونه های آسپرژیلوس است. پس از استنشاق در مجرای تنفسی یک فرد سالم، کنیدی ها به طور موثر توسط دفاع محلی مخاطی ذاتی حذف می شوند.
ماکروفاژهای آلوئولی به طور انتخابی کنیدی ها را می کشند، در پاسخ به قارچ ها فعال میشوند و سیتوکین ها و کموکاین های پیش التهابی را آزاد میکنند که منجر به موج دوم به کارگیری فاگوسیت ها و فاگوسیتوز قارچی میشود.
کنیدی هایی که از خط اول دفاع سلولی فرار میکنند ممکن است جوانه بزنند و به صورت هیف رشد کنند محافظت در برابر هیف ها توسط نوتروفیل ها انجام میشود که با ارتباط بالینی قوی نوتروپنی شدید و نقص کشتن اکسیداتیو نوتروفیل با آسپرژیلوزیس مهاجم نشان داده میشود.
سلولهای NK ممکن است نقشی را ایفا کنند زیرا کاهش و تخلیه سلولهای NK در موشهای نوتروپنیک مبتلا به آسپرژیلوزیس مهاجم منجر به افزایش بار قارچی و مرگ و میر می شود.
سلولهای عرضه کننده انتی زن، عمدتاً سلول های دندریتیک سلولهای B و T را فعال می کنند که منجر به پاسخ هومورال و سلولی میشود.
سلولهای دندریتیک آنتی ژن را به غدد لنفاوی تخلیه کرده و آنتی زن را به سلول های T ارائه میکنند سلول های T فعال می شوند. تکثیر می شوند و به بافت آلوده مهاجرت می کنند، جایی که به یک پاسخ THI یا TH2 پولاریزه میشوند. حضور 18- گیرنده 12-IL را روی سلول های T تنظیم می کند و پاسخ به نوع محافظ THI را با تولید اینترفرون گاما که فعالیت فاگوسیتیک و قارچ کشی نوتروفیل ها و ماکروفاژها را به کارگیری و تحریک میکند هدایت میکند. بیمارانی که نمی توانند پاسخ THL ایجاد کنند در برابر آسپرژیلوز تهاجمی آسیب پذیر هستند.
پاسخ نوع 2 با افزایش حساسیت به آسپرژیلوز تهاجمی در مدل های حیوانی همراه است. سطوح سرمی بالاتر IL-10 در بیماران مبتلا به آسپرژیلوز تهاجمی پیشرونده یافت می شود، در حالی که بیماران با پاسخ خوب به درمان سطوح پایین تر یا غیر قابل تشخیصی از اینترلوکین 10 دارند.
با این حال 10-IL برای محدود کردن آسیب بافتی و ایجاد سلول های T تنظیم کننده CD4D25 که ممکن است. منجر به لنفوسیت های حافظه ای طولانی مدت و ایمنی ضد قارچی شود، ضروری است.
بیماران آتوپیک پاسخ نوع ۲ را آغاز می کنند که با تولید سيتوكين 4-IL و 5-IL مشخص می شود. 4-IL منجر به تولید آنتی بادیهای IgE توسط سلول های B علیه آنتی زنهای اسپرژیلوس و به دنبال آن افزایش حساسیت ماست سل ها می شود. 5- ائوزینوفیلها را از مغز استخوان به مجاری تنفسی جذب میکند. این بیماران به اسم مرتبط با اسپرژیلوس یا تظاهرات پیچیده تر آن اسپرژیلوزیس برونکوپولموتری آلرژیک (ABPA) مبتلا می شوند.
حضور مداوم قارچ در سطح اپیتلیال منجر به آزاد سازی فراوان آنتی زن ها می شود که باعث تولید آنتی بادی قوی می شود. 10-IL التهاب مشاهده شده در مدلهای حیوانی ABPA را کاهش می دهد. مطالعات روی حیوانات نشان میدهد که می توان با استفاده از انتقال اکتسابی سلولهای CD4 T اختصاصی آنتی ژنی که اینترفرون گاما و 2-1 تولید می کنند با توسط سلولهای دندریتیک ترانسفکت شده با RNA کنید یال دفاع ایمنی را به یک نوع مفید THI هدایت کرد حتی در حیواناتی که سیستم ایمنی آنها سرکوب شده است.
واکسیناسیون با مایعات صاف شده آسپرژیلوس یا یک آنتی زن نوترکیب با سیتوزین فسفات گوانورین الیگودئوکسی نوکلئوتید به عنوان ادجوانت پاسخ غالب THI را با اثر محافظتی در آسپرژیلوزیس تجربی ایجاد می کند.
References:
1-RE John R Wingard, Enas Anessic. Fungal Infections in the Immunocom.pasamused host 2005 pubished by Taylor & Francis group